فلسفه، یعنی اندیشیدن و درست اندیشیدن درباره همه چیزهایی که به شخصیت و زندگی انسان شکل می دهند و فیلسوفان کسانی هستند که با خردورزی و روشن اندیشی، مردم جامعه را از چنگال جمود و خرافه رها می سازند.
«تلاش برای نظم دادن به جهان به وسیله عقل، یکی از عمیقترین و فراگیرترین جنبههای صحنه شلوغ و جنجالی زندگی بشر است. ما نه تنها مستعد شلختگی و بینظمی هستیم، بلکه، بدتر از آن، همیشه در معرض تسلیم شدن در برابر انواع سلطهها و قدرتها هستیم. برای مقابله با این استعدادها و مخاطرات مهلک، به فعالیت فلسفی نیاز داریم.
زندگی عقلانی، مشکل بوده و هنوز هم مشکل است. همه ما، چه آنها که از فلسفه هیچ نمیدانند و چه آنهایی که استاد فلسفه هستند، میدانیم که پیروی از جزمها و دگمها، آسانتر از تفکر است».[1]
کسانی که تاریخ دانش و تمدن بشر را مطالعه کنند، به سادگی متوجه می شوند که فلسفه راهگشای بشر برای رسیدن به دانش و تمدن بوده است. بی تردید، همه جوامع به فلسفه و تفکر فلسفی نیاز دارند. خشونت و عقب ماندگی از لوازم جوامعی است که از نظر تفکر فلسفی ضعیف می باشند. با بزرگداشت یاد و خاطره هیلاری پاتنم فیلسوف امریکایی که اخیراً از دنیا رفت، یادآور می شوم تعادل کشور نوپایی مانند آمریکا نیز در گرو شخصیت های اندیشمند بزرگی است که ویل دورانت در پایان کتاب تاریخ فلسفه خود از ظهور آنان در آینده خبر داده است. آنجا که می گوید: «ما مانند جوانانی هستیم که مدتی بر اثر بلوغ تعادل خود را از دست می دهند. ولی به محض اینکه بلوغ ما به حدکمال رسید، روح ما جسم ما را و ثروت ما فرهنگ ما را به جلو خواهد برد. شاید اگر در میان ما مردانی بزرگتر از شکسپیر و مغزهایی متفکرتر از افلاطون در انتظار ظهور هستند. اگر راه احترام به آزادی را مانند کسب ثروت یاد بگیریم، ما نیز رنسانس خاص خویش را خواهیم داشت»./[2]
دکتر سید یحیی یثربی